English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1169 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
strangle U یاد شده را خاموش کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stop squawk U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
Other Matches
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
add U اضافه کنید زیاد کنید
adds U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
mumchance U خاموش
off U خاموش
silent U خاموش
uncommunicative U خاموش
quiescent U خاموش
whist U خاموش
soundless U خاموش
on-off button U خاموش
extinguished U خاموش
h! U خاموش
hist U خاموش
on/off U خاموش
on/off light U خاموش
tight-lipped U کم حرف خاموش
out U خاموش کردن
outed U دستگاه خاموش
out U دستگاه خاموش
outed U خاموش کردن
out- U دستگاه خاموش
turn off U خاموش کردن
to burn out U خاموش شدن
out- U خاموش کردن
tight lipped U کم حرف خاموش
to hold one's tongue U خاموش شدن
quenching U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
to keep silence U خاموش بودن
smother U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
to dry up U خاموش شدن
to switch off U خاموش کردن
reserved U خاموش کم حرف
turn-off U خاموش کردن
silences U خاموش شدن
suffocating U خاموش کردن
still U خاموش ساکت
extinction U خاموش سازی
to snuff out U خاموش کردن
taciturn U کم سخن خاموش
extinguishing U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
to stand mute U خاموش ماندن
snuff U خاموش شدن
to put out U خاموش کردن
stills U خاموش ساکت
suffocates U خاموش کردن
stiller U خاموش ساکت
suffocated U خاموش کردن
stillest U خاموش ساکت
smothers U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
silencing U خاموش شدن
go out U خاموش شدن
hush U خاموش کردن
glumpy U خاموش وکدر
extinguishable U خاموش کردنی
extinctive U خاموش کننده
tacit U مقدر خاموش
extinguisher U خاموش کننده
dry up U خاموش شدن
quenchless U خاموش نشدنی
dout U خاموش کردن
quaker's meeting U انجمن خاموش
quiet U ساکن خاموش
quietest U ساکن خاموش
turn out <idiom> U خاموش کردن
keep still U خاموش باش
inactive status U خط مشی خاموش
to keep silence U خاموش شدن
tight mouthed U کم حرف خاموش
he did not open his lips U خاموش ماند
inextinguishable U خاموش نشدنی
silencer U خاموش کننده
silencers U خاموش کننده
spark arrester U جرقه خاموش کن
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
silence U خاموش شدن
silenced U خاموش شدن
say no more U بس کنید
ease off U شل کنید
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
fight the fire U اتش خاموش کردن
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
at pause U مکث کنان خاموش
silenced U خاموش اتش قطع
silence U خاموش اتش قطع
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
quenches U خاموش کردن ترساندن
quenched U خاموش کردن ترساندن
quench U خاموش کردن ترساندن
silences U خاموش اتش قطع
silencing U خاموش اتش قطع
as hush as death U خاموش چون مردگان
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
snuff U خاموش سازی یافوت پف
to talk down U خاموش یاساکت کردن
power U خاموش کردن یک وسیله
snubs U سربالا خاموش کردن
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
turn out U باکلید خاموش کردن
powered U خاموش کردن یک وسیله
powering U خاموش کردن یک وسیله
snub U سربالا خاموش کردن
powers U خاموش کردن یک وسیله
snubbed U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
snuff U بافوت خاموش کردن
mum U سکوت شخص خاموش
mums U سکوت شخص خاموش
turn off U خاموش کردن یاشدن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
extinct U منسوخه خاموش شده
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
to laugh down U با خنده خاموش کردن
cautioned U توجه کنید
i say U نگاه کنید
make a hurry U عجله کنید
recive U مصرف کنید
cautions U توجه کنید
keep at it U مداومت کنید
into a ball U نخ راگلوله کنید
deleted U حذف کنید
deletes U حذف کنید
deleting U حذف کنید
give it a wipe U انراخشک کنید
move out U حرکت کنید
leontief table U نگاه کنید به :
have patience with me U با من حوصله کنید
dele U پاک کنید
oyez U گوش کنید
oyez U توجه کنید
push the door to U در راپیش کنید
hold hard U صبر کنید
attention to orders U توجه کنید
hurry up U عجله کنید
accelerando کم کم تند کنید
delete U حذف کنید
cautioning U توجه کنید
caution U توجه کنید
suppose U فرض کنید
repeats U تکرار کنید
wait a second U تامل کنید
repeat U تکرار کنید
Turn (let) the dog loose. U سگ راباز کنید
supposing U فرض کنید
vide infara U را نگاه کنید
supposes U فرض کنید
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
still U ساکت کردن خاموش شدن
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
stills U ساکت کردن خاموش شدن
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
power down U قطع برق خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
blink U روشن خاموش شدن چراغها
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2مهرآسا
1ICR
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1The more you care
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
1A donkey was lame so the man leading him was mocked for not using him,so he rode the donkey and was told he was cruel for riding a lame donkey.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com